محل تبلیغات شما

بعضی حال و هواها اونقدر دلچسبه که نمیتونی ننویسی. مثل امروز. وقتی برگشتمخونه، بعد از کلی پیاده روی و خستگی، زیر نور زیبای آفتاب که همه هال مونو پرمیکنه، کنار بخاری هال نشستم وپاهامو دراز کردم ؛ خستگی و درد و سرمای پام یواشیواش تسکین پیدا کرد.

رفته بودم دانشگاه فردوسی. برای انجام کارهای پایان نامه دکتری ام. استادی کهتو اونجا باهاش آشنا شدم و امروز دومین ملاقات حضوری مون بود، یک خانم دکتر خیلیخواستنی است برای من. چون انسان خوب و صریحی است و من این صراحتش را که با کوتاهصحبت کردن همراه است، خیلی دوست دارم؛ آنقدر که فکر من بعد ملاقات با ایشون کهتنها ده دقیقه طول کشید و فقط محتوای علمی داشت، آرام گرفت و احساس خوبی پیداکردم. یه جورایی باحاله این خاانم دکتر. احساس بی تکلف بودن، در حال حرکت بودن، درعین حال پرصحبت نبودن و سوالی و کوتاه صحبت کردن را با هم دارد.  وقتی می بینمش، دلم میخواد منم هیات علمی بشم.  


ایاک نعبد و ایاک نستعین

عنوانش را نمی دانم

چگونه همدلی کنیم؟

حال ,هال ,کوتاه ,دوست ,پیدا ,صحبت ,بودن، در ,کوتاه صحبت ,صحبت کردن ,ده دقیقه ,دقیقه طول

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سالن زیبایی قصر هنر GHASRE HONAR عکس بازیگران bulllissisa Paul's receptions شنا sepchikampra kaomalcaver nespaykapu advolcoaner تبریز سکوریت