محل تبلیغات شما

نمی دونید چه حال خوبیه وفتی جمعه ها رو تو برنامه ی کاری ات کاملا آزاد میذاری؛ خصوصا وقتی که هفته های پرکاری را پشت سر میذاری. به نظر من حتما تجربه اش کنید. امروز با یه حال آزاد و خوب، ذوق داشتم که فرصت نوشتن پیدا کرده ام و تمام چیزهایی را که مدتی بوده جمع شده و ننوشته ام، دارم می نویسم. 
مثلا اینکه یکی از بهترین جاها برای گشت زدن من، فضای گلخونه و کتابفروشی است. هفته پیش، بعد از یک مصاحبه کاری طولانی، به گلخونه ی کنار جایی که رفته بودم مصاحبه، سر زدم. فوق العاده بود. یک سالن طولانی که سه ردیف بلندگلدون های مختلف سبز داشت. یه گلدون کاکتوس کوچولو برای مادر همسرم خریدم. بعدش سر راه به کتابفروشی قدیمی ام سری زدم. کتابی نخریدم ولی از دیدن کتابها و درنگ در کتابفروشی لذت می برم. 

ایاک نعبد و ایاک نستعین

عنوانش را نمی دانم

چگونه همدلی کنیم؟

کتابفروشی ,سر ,ی ,کاری ,آزاد ,ام ,زدم فوق ,فوق العاده ,العاده بود ,سر زدم ,مصاحبه، سر

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

kupsrometi مطالب اینترنتی contlirera وبلاگ شخصی بابک افشار شیت :: بهشت گمشده مشاوراملاك قربانی{اسپیران }سفیدان جدید آن سوی علم متخصص طب فیزیکی و توانبخشی در غرب تهران | دکتر شریف نجفی نـــــــــــــــیکه efilates